طراحی داخلی مثل هر حرفه دیگری اصول و قواعد خاص خود را دارد که برای موفقیت، باید در استفاده درست از آنها مهارت کسب کنید. اما مهمترین اصول طراحی داخلی چیست؟ کاما در ادامه به این سوال پاسخ میدهد.
اصول طراحی داخلی با به کارگیری المانهای طراحی دکوراسیون داخلی، به شما کمک میکند که بهترین طرح ممکن را برای فضای مورد نظر ارائه کنید. این اصول پایه و اساس طراحی داخلی هستند و آشنایی و مهارت استفاده از آنها کلید موفقیت شما در طراحی یک فضا به بهترین شکل ممکن است.
برای اینکه در زمینه طراحی داخلی مهارت کافی را کسب کنید، باید هم در استفاده از اصول و هم در به کارگیری المانهای طراحی داخلی به اندازه کافی ماهر باشید. با استفاده از این دو، سعی در ایجاد طرحهایی داریم که به بهترین شکل ممکن معرفیکننده سلیقه، تم یا حتی برند شما باشد و به دیگران نشان دهد که شما چه کسی هستید!
۷ اصل طراحی داخلی عبارتنداز:
- تعادل
- تاکید
- تضاد
- ریتم
- مقیاس و نسبت
- هارمونی و یکپارچگی
- جزئیات
هر اصل یک گام بسیار مهم در طراحی شما است و باید در مورد آنها اطلاعات کافی داشته باشید و در موردشان فکر کنید. در ادامه میبینید که چطور باید این اصول را گام به گام مدیریت کنید.
۱. تعادل
اولین موردی که در بین تمام اصول طراحی داخلی مورد بحث قرار میگیرد، تعادل است. طراحان، صرف نظر از اینکه در چه زمینهای فعالیت میکنند، از اهمیت تعادل آگاهی دارند. این اصل بر اساس وزن دیداری فضای مورد نظر و نحوه تقسیم آن به دو بخش است.
یکی از درسهایی که مردم از دوران جوانی خود یاد میگیرند، این است که وقتی تعادل برقرار نشود همه چیز به هم میریزد؛ در هر کاری باید تعادل برقرار شود: چه در تنظیم ساعت کار و تفریح، چه در ورزش و هر کار دیگری. تعادل را باید در طول زندگی در هر زمینهای رعایت کرد. اما این مفهوم را چطور به طراحی داخلی تعمیم میدهیم؟
وقتی تعادل باشد، انگار همه چیز درست به نظر میرسد. بعضی از طراحان حتی باور دارند که در طراحی همه چیز باید تعادل داشته باشد، بنابراین اگر آن را رعایت نکنید، تمام مراحل دیگر از بین میرود.
در توضیح تعادل در فرهنگ لغت آمده است که «به چیزی یا شخصی امکان میدهد که ثابت و استوار بماند». در طراحی داخلی این به معنای توزیع یکنواخت المانها برای ایجاد تعادل بصری است. تعادل را میتوان از طریق فرمها، رنگها یا بافتهای مختلف یا متقارن کردن فضا ایجاد کرد. تعادل انواع مختلفی دارد: شعاعی، متقارن و نامتقارن. اینکه کدام نوع تعادل را انتخاب کنید، میتواند تاثیر زیادی بر نتیجه کارتان داشته باشد. با ایجاد تعادل مناسب در هر اتاق، اولین تاثیر مثبت را بر فضا ایجاد میکنید.
تعادل شعاعی
تعادل شعاعی کمترین استفاده را نسبت به سایر انواع تعادل دارد. این تعادل را بیشتر میتوان در مورد راه پلهها، میز ناهارخوری گرد یا لوستر به کار برد. هنگام استفاده از این نوع تعادل، اولین چیزی که نگاه بیننده را جلب میکند باید این باشد که هر المان دیگری به شکل دایرهای حول مرکز نقطه کانونی قرار گرفته است.
تعادل شعاعی همانطور که از نامش پیدا است، تقریبا دایرهای است. آیتمها حول نقطه مرکزی به سمت داخل یا خارج گسترش مییابند و توزیع میشوند. اگر میخواهید روی یک آیتم مرکزی خاص تمرکز کنید، باید توجهها را از بیرون به سمت داخل دایره جلب کنید.
تعادل نامتقارن
تعادل نامتقارن پرطرفدارترین نوع تعادل بهخصوص در طرحهای مدرن است. برای ایجاد تعادل نامتقارن تعداد المانها باید عدد فرد باشد و این المانها را باید حول نقطه کانونی در محور مرکزی فرضی قرار داد.
ایجاد تعادل نامتقارن در مقایسه با تعادل متقارن دشوارتر است، اما نتیجهٔ کار پرانرژیتر و طبیعیتر از نوع متقارن از آب درمیآید.
یک رابطه بسیار قوی بین وزن دیداری شی و تعادل نامتقارن وجود دارد. ما از المانهای مختلف با وزنهای دیداری مشابه در محور مخالف استفاده میکنیم. بهعنوان مثال اشکال پیچیده باعث ایجاد حس سنگینی در افراد میشود. به همین دلیل است که از این اشکال برای ایجاد تعادل نامتقارن استفاده میشود؛ برای استفاده از چنین اشکالی به دیدی بادقت نیاز دارید!
تعادل متقارن
ایجاد تعادل متقارن زیاد سخت نیست و بیشتر در طرحهای متمرکز سنتی از آن استفاده میشود. علاوه بر این، در اتاقهای مربعشکل نیز استفاده از این نوع تعادل متداول است. اگر اتاق شما باریک است، بهتر است به تعادل نامتقارن فکر کنید.
به منظور ایجاد تعادل متقارن در یک فضا، موارد زیر را رعایت کنید:
- تقسیم فضا به دو نیمه مساوی بر اساس یک محور مرکزی فرضی.
- هر نیمه باید تکمیلکننده نیمه دیگر باشد؛ این کار به فضای شما حس آرامش میدهد.
- استفاده از آیتمهای یکسان یا مشابه در هر سمت در امتداد محور مرکزی به منظور ایجاد تعادل متقارن.
این نوع تعادل اغلب در طبیعت، ازجمله بدن انسان دیده میشود. تعادل متقارن حس شکوه، آرامش و ثبات را به تصویر میکشد؛ البته ممکن است گاهی کسلکننده و یکنواخت باشد. میتوان با استفاده از رنگها، کارهای چوبی، مبلمان و الگوها در طراحی داخلی تعادل متقارن ایجاد کرد.
۲. تاکید
تاکید به همراه تعادل، ۲ اصل مهم را شکل میدهند که باید حتما در مورد آنها نکاتی را بیاموزید. مفهوم تاکید بهعنوان یکی از اصول طراحی داخلی بیانگر این است که یکی از آثار هنری یا مبلمان اصلی و مرکزی باید بیش از سایر اثاثیه جلب توجه کند. یکی از اولین وظایف ما این است که نقطه کانونی فضای مورد نظر را انتخاب کرده و سپس نسبت به ایجاد تعادل و به کارگیری سایر اصول طراحی داخلی اقدام کنیم.
هر المان طراحی داخلی از جمله بافت، فرم، الگو و رنگ به تاکید بر نقاط کانونی کمک میکند. المانها باید به شیوهای مورد استفاده قرار گیرند که نقطه کانونی بر سایر اجزا تسلط داشته باشد. سایر آیتمهای دکوراسیون باید تحت سلطه این نقطه باشند. علاوه بر این، نقطه کانونی باید با سایر آیتمها تضاد داشته باشد تا فضا و کانون کلی، به نقطه کانونی تبدیل شود.
حتی میتوان بر دو حوزه از طرح تاکید کرد تا جذابیت آن دوچندان شود و در عین حال در نگاه اول تاثیر مثبتی بر بیننده ایجاد کند. اهمیت تاثیر در نگاه اول بسیار زیاد است.
ایجاد تاکید از طریق المانهای طراحی
برای ایجاد تاکید در طراحی داخلی میتوانید از دو المان استفاده کنید. به کارگیری نور و رنگ روشی سریع و آسان برای انجام این کار است. از یک رنگ روشن یا متضاد و نور کافی استفاده کنید تا آیتم مهمتان برجستهتر شود و بتواند توجه بیننده را به خود جلب کند.
همچنین میتوان با استفاده از خطوط، آیتمهای کوچک یا بافتهای جدید در اطراف نقطه کانونی، جهتدهی کرده و با این روش بر نقطه کانونی تاکید کرد. شما باید با استفاده از آیتمهای متضاد در اطراف نقطه کانونی تاثیر بصری ایجاد کنید. این کار باعث جلوهگر شدن آیتمها نسبت به پس زمینه میشود. البته این روش بیشتر در طراحی دکوراسیون داخلی رستورانها، اسپاها، آفیسها یا فروشگاههای کوچک کارایی دارد.
ایجاد تاکید از طریق تعیین جا
نحوه قرار دان نقطه کانونی مورد نظر در فضای داخلی یکی از نکات بسیار مهمی است که باید در نظر بگیرید. مثلا در اتاقهایی که طول آن زیاد است، دیوار انتهای راهرو بیشترین تاکید و تاثیر را دارد.
اگر با تکرار المانهای طراحی در یک فضای داخلی ریتم ایجاد کنید، میتوانید با ایجاد وقفه در نظم نقطه مرکزی، تاکید ایجاد کرده و توجه بیننده را به یکی از آیتمهایی که شبیه سایر آیتمها نیست، منعطف کنید.
۳. تضاد
بعد از اینکه در مورد نوع تعادل و نقطه کانونی اتاق تصمیم گرفتیم، باید به تضاد (کنتراست) و چگونگی جذابتر کردن فضای مورد نظر فکر کنیم.
تضاد در طراحی داخلی از طریق رنگهای متفاوت و متضاد یا درخشندگی اشیا ایجاد میشود که آنها را از یکدیگر متمایز میکند.
با استفاده از سه المان میتوان در طراحی داخلی تضاد ایجاد کرد که شامل فضا، فرم و رنگ است. برای ایجاد این اصل از اصول طراحی داخلی میتوان از چاپ و کوسنهایی با دو رنگ متضاد مثل سیاه و سفید استفاده کرد.
علاوه بر این میتوان از طریق ترکیب بیش از یک فرم، تضاد ایجاد کرد. بهعنوان مثال یک مبل مستطیلشکل را با آینه گرد ترکیب کنید تا توجه بین هر دو آیتم توزیع و متعادل شود.
هیچ چیز به اندازه تاثیر در نگاه اول هنگام ورود به اتاق یا فضای مورد نظر اهمیت ندارد. فضاهایی وجود دارد که وقتی برای بار اول به آنها نگاه میکنید، به دلیل تاثیر بصری شگفتانگیزی که دارد، نفستان را بند میآورند؛ در چنین فضایی تمامی المانها در کنار هم ترکیب مناسبی ایجاد کردهاند. از سوی دیگر فضاهایی هم هستند که به خوبی طراحی نشدهاند و در نگاه اول هیچ تاثیری بر بیننده نمیگذارند. کنتراست میتواند جذابیت بصری فضا را دوچندان کند.
ایجاد تضاد از طریق اشکال
استفاده از فرم و شکل روشهای فوقالعادهای برای افزودن کنتراست به فضا است. دیدن تفاوت لبههای گرد و صاف و گوشههای زاویهدار اشکال مختلف چندان دشوار نیست. چنین تضادهایی معمولا در اسباب و اثاثیه خانه دیده میشود. با این حال میتوان از آن در انواع مختلف آثار هنری یا حتی آینه نیز استفاده کرد.
برخی از سبکهای طراحی در مقایسه با سایر سبکها هماهنگی بیشتری باهم دارند. مثلا اشکال اسکاندیناوی، اشکال مدرن اواسط قرن بیستم یا اشکال هندسی را در کنار هم نتیجه کار را بسیار زیبا و چشمگیر میکند. بهطور کلی تضاد باعث میشود طراحی داخلی در نگاه اول تاثیر زیادی بر بیننده بگذارد.
ایجاد تضاد از طریق ترکیب و انطباقسازی
ترکیب و انطباقسازی روشی سریع و آسان برای ایجاد کنتراست است. ذاتا هر طرحی به دلیل داشتن المانهای طراحی (که برای رسیدن به نتیجه نهایی با هم ترکیب کردهاید)، شامل متریال مختلفی میشود.
به منظور ایجاد تضاد، آیتمهایی که به نظر باهم متضاد هستند را ترکیب کنید و انطباق دهید؛ منظور ما این است که آیتمهای مورد نظر از چه متریالی ساخته شده و ظاهر محصول چگونه است. ترکیب سنگ طبیعی و چوب را برای مبلمان در نظر بگیرید و آنها را در کنار وسایل استیل قرار دهید. همچنین میتوانید از پارچههای تک رنگ و ساده در کنار آیتمهای طرحدار استفاده کنید.
ایجاد تضاد از طریق بافتهای مختلف
در ایجاد کنتراست، اهمیت بافت را نمیتوان دست کم گرفت. در طراحی داخلی مفهوم «بافت» به درک اینکه المانهای طراحی چه حسی را منتقل میکنند، اشاره دارد.
بهعنوان مثال حسی که با کشیدن دستتان روی سطح زبر و ناهموار تجربه میکنید، با حسی که با لمس سطح صاف یک میز به شما دست میدهد، متفاوت است. حسی که از بافت آیتمها به بیننده منتقل میشود، در طراحی داخلی اهمیت بسیار زیادی دارد.
وقتی دو بافت متضاد را با هم ترکیب میکنید، وزن دیداری به فضا میافزایید. این بدان معنی است که اجزای طراحی داخلی میتوانند سریعتر جلب توجه کنند. وقتی دو بافتی استفاده میکنید که باهم در تضاد هستند (مثل بافت زبر و نرم)، به بهترین شکل ممکن کنتراست ایجاد کردهاید.
ایجاد تضاد از طریق رنگ
استفاده از رنگ به احتمال زیاد سادهترین و واضحترین روش برای ایجاد کنتراست است. با استفاده از دو سایهرنگ متضاد در چرخه رنگ، اتاقهای خود را با رنگهای مکمل رنگ کنید؛ این کار تضاد چشمگیری ایجاد میکند.
بهعنوان مثال قرمز و سبز، بنفش و نارنجی و …رنگهای مکمل هستند. البته سیاه و سفید همواره انتخاب بسیار شیکی است، چون این ترکیب رنگ کلاسیک است و کنتراست جذابی ایجاد میکند.
اگر طرحهای رنگارنگ دوست دارید، میتوانید از ترکیبهایی مثل زرد و بنفش یا نارنجی و آبی استفاده کنید.
به یاد داشته باشید که در اصول طراحی داخلی (در هر فضایی) یک رنگ باید غالب باشد و رنگ دیگر، در جهت برجستهتر کردن رنگ غالب به کار گرفته شود.
میتوان دو سایهرنگ متضاد انتخاب کرد و یکی را در دیوارها به کار برد و دیگری را در مبلمان و وسایل دکوراتیو. اگر میخواهید کمی از شدت کنتراست فضا بکاهید، میتوانید رنگهای خنثی به فضای مورد نظر اضافه کنید. رنگ خنثی در چنین فضایی باعث میشود چشمهای بیننده اذیت نشود و در عین حال، پسزمینهای آرامشبخش برای تضاد رنگها فراهم کند تا این تضاد بیشتر به چشم بیاید.
۴. ریتم
به چهارمین اصل مهم طراحی داخلی به نام «ریتم» رسیدیم. وقتی به دنبال ترکیب کاملی برای رسیدن به تعادل و هارمونی در طراحی داخلی هستید، باید همزمان کنتراست، ریتم و مقیاس را نیز در نظر بگیرید و همه این اصول طراحی داخلی را رعایت کنید. تمامی این اصول بسیار به هم مرتبط هستند و و به نوعی دستورالعمل موفقیت بهشمار می روند.
واژه «ریتم» در موسیقی بسیار پرکاربرد است و به پیوستگی و هماهنگی همسرایان، بریجها و شعر در ترانه اشاره دارد. در طراحی داخلی هم ریتم به روش مشابهی عمل میکند.
تمامی اصول طراحی داخلی باید مرتبط به هم باشند و هماهنگی داشته باشند. بسیاری باور دارند که ریتم «سس طراحی» است! ریتم به فضای داخلی جلا میبخشد و کیفیت آن را بالاتر میبرد.
از ریتم برای سازماندهی طراحی داخلی استفاده میشود. این اصل همچنین نقش بسیار پراهمیتی در نحوه درک و احساس افراد از فضای داخلی دارد؛ یعنی هم از نظر زیباییشناختی و هم از نظر کاربرد.
برای اینکه اصل ریتم را در طراحی داخلی درست به کار ببرید، باید به ۵ تکنیک زیر مسلط باشید:
۱. تضاد: قرار دادن المانهای طراحی بهطور متضاد، باعث ایجاد کنتراست میشود. این کار توجه افراد به طراحی شما را جلب میکند. برای ایجاد کنتراست از رنگهای مکمل در چرخه رنگ استفاده کنید یا متریالها را باهم ترکیب کرده و منطبق کنید. فلز و چوب مثال خوبی برای ترکیب متریال است.
۲. گذار یا انتقال (Transition): این امر به المانهای طراحی مثل اشکال اجازه میدهد که چشمها را بدون وقفه از نقطه کانونی به نقطه دیگر حرکت دهد. مسیرهای راهروها نمونهای از گذار در ریتم هستند؛ شما مسیری ایجاد میکنید که مردم بتوانند آن را دنبال کرده و در یک فضا هدایت شوند و راهیابی کنند. تکنیک گذار باعث ایجاد حرکت و چرخش چشم از نقطهای به نقطه دیگر (بدون ایجاد وقفه در حرکت چشم) میشود.
۳. انتقال تدریجی: انتقال تدریجی نوعی تصاعد و توالی قدم به قدم برای حرکت چشمها از قسمت انتهایی اتاق به قسمت دیگر است. ستارهها نمونهای از انتقال تدریجی است. اشکال آنها به شما این امکان را میدهد که نگاهتان را خیلی روان از یک سوی آسمان به سمت دیگر آن انتقال دهید. حرکت از رنگ روشن به سمت تیره، راه دیگری برای ایجاد انتقال تدریجی است. در این روش، چشم روی محور انتقال تدریجی در جهت بالا و پایین حرکت میکند.
۴. تابش (Radiation): تابش زمانی اتفاق میافتد که تعدادی از المانهای مختلف طراحی کنار هم قرار بگیرند تا در اطراف یک شی مرکزی، تعادل چرخش ایجاد کنند. در این تکنیک المانهای طراحی با یکدیگر کاملا تعادل دارند و به دور یک نقطه مرکزی به شکل شعاعی چیده میشوند. این تکنیک را میتوان در اطراف میز ناهارخوری گرد به کار برد.
۵. تکرار: بهترین روش برای به کار بردن ریتم، تکرار پیوسته الگویی در فضا برای ایجاد حس ثبات است. شما میتوانید چنین حسی را با استفاده از الگوهای مشابه، مشخصههای معماری یا اشیا و اشکال تکراری در فضای مورد نظر ایجاد کنید.
درک معنای هر یک از این تکنیکها یک طرف ماجرا است، درک نحوه استفاده مناسب و بجا از آنها نیز طرف دیگر. نباید همه تکنیکهای مختلف را در یک پروژه بهصورت همزمان به کار ببرید. یک یا دو تکنیک را در اجزای مختلف طراحی داخلی به کار بگیرید که باعث بهبود یکپارچگی فضا از نظر بصری میشود.
۵. مقیاس و نسبت
اکثر طراحان داخلی بر اهمیت مقیاس و نسبت در طراحی داخلی آگاهی دارند. این دو مورد یکی از مهمترین اصول طراحی داخلی بهشمار میرود. اما تفاوت مقیاس و نسبت در چیست؟
مقیاس چیست؟
مقیاس به سایز یک شی نسبت به شی دیگر اشاره دارد؛ مفهوم مقیاس بهطور خاص زمانی استفاده میشود که سایز و اندازه یک شی بهطور محرز و قطعی مشخص باشد. چند مثال از این اصل عبارتنداز:
- ارتفاع استاندارد دیوار
- ارتفاع میز و صندلی
- ارتفاع و اندازه حمام و دوش چقدر باید باشد که احساس تنگی به فرد القا نکند.
نسبت چیست؟
نسبت به رابطه بین سایز کلی دو شی مختلف اشاره دارد. منظور طراحان از نسبت، سعی بر توصیف نحوه ارتباط اشیا با یکدیگر در یک فضا است. بهعنوان مثال طول میز جلومبلی باید دو سوم طول کاناپهای باشد که جلوی آن قرار میگیرد.
نسبت طلایی در طراحی داخلی
وقتی صحبت از مقیاس و نسبت به میان میآید، به احتمال زیاد در مورد نسبت طلایی ۱.۶۱۸ هم مطالبی به گوشتان خواهد خورد. به نظر میرسد که طبیعت به منظور رسیدن به حد کمال این نسبت را تکرار میکند. این نسبت را میتوان در عرصههای طراحی مختلف نیز دید. اشیایی که دارای نسبت طلایی هستند، از نظر زیباییشناختی زیباتر، کاملتر و دلپذیرتر هستند.
با به کار بردن نسبت طلایی، میتوان چیدمان اتاق را به بهترین شکل ممکن انجام داد. طراحان اتاقها را به دو بخش تقسیم میکنند. یک بخش یکسوم فضا را اشغال میکند و بخش دیگر دو سوم آن را. بخش کوچکتر برای مصارف ثانویه مثل گذاشتن صندلیها استفاده میشود. بخش بزرگتر مبلمان اصلی اتاق را دربر میگیرد و این بخش تعیینکننده کارکرد اصلی اتاق است؛ مثلا اینجا پذیرایی است یا اتاق خواب.
برای ایجاد نسبت درست در طراحی داخلی روشهای سادهای وجود دارد. مثلا وقتی میخواهید در مورد رنگ اتاق، مبلمان و اشیای دکوراتیو داخل آن تصمیم بگیرید، میتوانید سایهرنگهایی را که با نسبت ۱.۶۱۸ در طیف نور از هم جدا شدهاند را انتخاب کنید. چنین رنگهایی باهم تناسب دارند و کنار یکدیگر بسیار جذاب دیده میشوند.
۶. جزئیات
طراحی داخلی با انتخاب دقیق رنگ، پارچه، متریال، استایل و محصولات مورد استفاده در دکوراسیون فضا سر و کار دارد. هنگام طراحی دکوراسیون منزل توجه به جزئیات از اهمیت ویژهای برخوردار است. طبیعتا مبلمان و رنگ نقش بزرگتری را ایفا میکنند، اما این کوچکترین جزئیات است که بین یک خانه زیبا و دنج و یک خانه خستهکننده تفاوت ایجاد میکند.
جزئیات کوچک اهمیت دارند
جزئیات کوچک دکوراسیون اتاق را تکمیل میکند، مثل رنگ یا بافت کف اتاق یا نحوه انطباق طرح کاغذ دیواری با مبلمان. وقتی کار دکوراسیون خانه تمام شد، اما هنوز هم احساس کردید چیزی ناقص است، بهتر است کمی به جزئیات دقت و بعضی چیزها را به طراحی خود اضافه کنید.
جزئیات باعث بهبود کیفیت طراحی داخلی میشود
طراحی داخلی وابسته به علم و هنری است که فضا را با استفاده از المانهای طراحی داخلی ازجمله جزئیات زیباتر میکند. هدف اصلی طراحی داخلی ایجاد محیطی دلپذیر برای استفاده افراد از فضا است. طراحان داخلی برای اجرای طرحی که در ذهن دارند، به مدیریت، هماهنگی، تحقیق و برنامهریزی نیازمند هستند. جزئیات به ایجاد فضاهای کاربردی در ساختمان (بسته به اینکه فضای داخلی به چه منظوری استفاده خواهد شد) کمک میکند. المانهای دکوراتیو فضا را میآرایند، مثل:
- درهای ورودی چوبی حکاکیشده که با مبلمان چوبی حکاکیشده هماهنگ باشد؛
- فرش با طرحهای گل زنبق که با کوسنهای مبل مطابقت داشته باشد؛
- یک جفت میز پاتختی که با تخته بالای تختخواب همخوانی داشته باشد؛
- نرده و پلکانی از چوب ماهون که به یک ورودی بزرگ با لوستر کریستالی ختم میشود؛
- فرش پرزبلند که با کوسنهای خزدار مطابقت دارد.
موارد ذکرشده فقط چند نمونه از هزاران ایدهای است که میتوانید با خلاقیت خود، در طراحی دکوراسیون داخلی به کار بگیرید. در مجموع، با دقت کردن به جزئیات است که میتوان طرحی بینقص و همچنین کاربردی ارائه داد. پس این اصل از اصول طراحی داخلی را هرگز فراموش نکنید.
۷. هارمونی و یکپارچگی
هارمونی و یکپارچگی آخرین اصل از اصول طراحی داخلی است. بعد از اطمینان از درستی تعادل، کنتراست، ریتم، مقیاس و جزئیات در اطراف نقطه کانونی، باید به سراغ هارمونی و یکپارچگی برویم.
«هارمونی» و «یکپارچگی» تقریبا شبیه به هم هستند، اما در تکمیل طراحی داخلی فضای مورد نظر شما، هر یک نقش متفاوتی ایفا میکند.
یکپارچگی
یکپارچگی زمانی به وجود میآید که المانهای مشابه با یکدیگر ترکیب شوند؛ هنگام نگاه کردن هم حس میکنید که همه چیز باهم هماهنگ است. بعد از ایجاد یکپارچگی، در اکثر موارد احساس خواهید کرد که چیزی کم است. دستیابی به ۷ اصل طراحی داخلی کار سادهای نیست. آخرین موردی که باید رعایت شود، هارمونی نام داد.
هارمونی
هارمونی زمانی ایجاد میشود که به نظر میرسد اشیای موجود در فضا به هم تعلق دارند. این اصل از اصول طراحی داخلی، با یکسانی و همانندی ارتباط دارد. طرحهایی مثل فرم، شکل، بافت و رنگ برای ایجاد هارمونی تکرار میشوند. فضایی که هارمونی دارد، چیزهایی را دربر میگیرد که کنار هم تناسب و زیبایی دارند و در نگاه بیننده درست به نظر میرسد. نتیجه نهایی همان چیزی است که باید باشد!
ایجاد هارمونی کار هر کسی نیست؛ میتوان گفت که ۹۰٪ مهارتهای طراحی داخلی اکتسابی است، اما ۱۰٪ آن که اکثرا شامل هارمونی است، ذاتی است!
هارمونی و یکپارچگی باعث ایجاد انسجام میشود که به افراد کمک میکند که الگوها را تشخیص دهند. اگر المانهای طراحی وجود نداشته باشند، انسجام نیز وجود نخواهد داشت.
انسجام به این دلیل اهمیت دارد که باعث جذب بیننده میشود. اگر وارد اتاقی شوید که انسجام ندارد، مغز و چشمهای شما نمیتواند آن فضا را زیاد تحمل کند. انسجام تنها با رعایت هارمونی و یکپارچگی است که حاصل میشود.
در نهایت یادآور میشویم که علاوه بر در نظر گرفتن موارد ذکر شده در این مقاله میتوانید از آتلیه معماری کاما هم در طراحی داخلی و دکوراسیون خود کمک بگیرید تا به بهترین و دلخواهترین طرح مورد خود برسید.
منبع: Tilen.space
- ۷ المان طراحی داخلی که شما را به خانه رویاییتان یک قدم نزدیکتر میکند - 30 مهر 1402
- چه اصولی در طراحی داخلی نقش کلیدی دارند؟ - 4 مهر 1402
- انواع سبک دکوراسیون داخلی و هر آنچه که باید بدانید (۱) - 22 شهریور 1402